کد مطلب:41765
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
دليل بطلان تسلسل چيست؟
در كتب فلسفه و كلام علماي عقايد پيشين، دلايل متعددي براي باطل بودن تسلسل ذكر شده كه بعضي از آنها خالي از اشكال نيست.
محكم ترين و مستدل ترين آنها دو دليل زير است.
1 . دليل عقلي
تسلسل علت و معلول عبارت است از پيشروي بي نهايت سلسله علل كه هر كدام در مرتبه ذات خود به ديگري محتاج بوده و بدون علت مافوق، از خود هستي ندارد و تمام حلقه هاي اين سلسله علل و معلول نيز همين طور است.
اكنون مي پرسيم كه چگونه يك سلسله امور محتاج و فاقد هستي، ناگهان از وجود و استغنا (بي نيازي) سر در آوردند و همه در خارج، موجود شدند؟
اين هستي از كجا آمد؟ در صورتي كه هيچكدام از اين علل و معلول از خود، وجود نداشته و سلسله آنها به يك موجود ثابت و داراي هستي منتهي نگرديد؟
بديهي است كه پاسخ همه اين سئوالات منفي است . يعني تسلسل در عالم وجود تحققپذير نيست. خلاصه آنكه همان طور كه از اجتماع بي نهايت صفر، (عدد) توليد نمي شود و از اجتماع بي نهايت عوامل مرگ، (حيات) به وجود نمي آيد و از اجتماع بي نهايت سلول مرده، يك سلول زنده قدم به عرصه زندگي نمي گذارد؛ همچنين عاقلانه نيست كه از اجتماع بي نهايت عدم و احتياج، (وجود و استغنا) پديد آيد.
2 . دليل فطري در فطري بودن بطلان تسلسل همين قدر كفايت مي كند كه ما آن را از زبان فطرت دست نخورده و بي آلايش اشخاص ساده و كودكان بشنويم و اگر شبه اي در فطري بودن اين موضوع داشته باشيم براي حل آن از مقياس شناخت فطريات (در بحث فطرت) استمداد مي جوييم.
هنگامي كه به طرز تفكر كودكان مراجعه مي كنيم مي بينيم كه فطرت آنها تسلسل را نمي پذيرد و آن را محال و غير معقول مي داند.
كودكان كه حس كنجكاوي و علت جويي فطري بيداري دارند، معمولا از پدر و مادر خود سئوالاتي درباره علت پيدايش گروهي از موجودات مي كنند. مثلا كودك از پدر خود مي پرسد شما كه پدر من هستيد، پس پدر شما كيست؟
پدر پاسخ مي دهد پدر من فلاني است. كودك مي پرسد پدر او كه بود؟ مي گويد فلاني. كودك كنجكاو به همين ترتيب به سئوالات خود ادامه مي دهد تا اين كه سرانجام پدر مي گويد
پدر همه، آدم (عليه السلام) است، ولي كودك به اين هم قانع نشده و سئوال مي كند كه پدر او كيست؟ پدر جواب مي دهد خداوند وي را بدون پدر آفريد. فطرت كودك باز قانع نشده و مي پرسد پدر خدا كيست؟ تا آنكه پدربه فطرت سليم كودك پاسخ قاطعي داده و مي گويد خدا آفريدگار همه موجودات است و وجود او از خودش مي باشد. در اينجاست كه فطرت كودك قانع شده و به سئوالات خود خاتمه مي دهد، وگرنه اگر پدر اين جواب را نمي داد، روح كودك قانع نمي شد.
بديهي است كه نبايد سادگي و روشني مثال را دليل بر سادگي و بي اهميتي اصل مطلب گرفت، زيرا اين مثال هاي ساده، ما را به واقعيت ادراك فطري سالم آشنا مي سازد و بهترين راه دريافتن فطريات، مطالعه همين گونه مثال ها و تجربيات ساده است كه از فطرت سليم و دست نخورده افرادي مانند كودكان به دست مي آيد.
آفريدگار جهان
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.